• 1404/07/12 - 14:22
  • - تعداد بازدید : 48
  • - تعداد بازدیدکننده : 47
عضو هیئت علمی دانشگاه قم مطرح کرد؛

عشق و گذشت؛ نسخه مولوی برای جهان امروز

عضو هیئت علمی دانشگاه قم با اشاره به اینکه «عشق، گمشده بشریت است»، تأکید کرد: مولوی با دستیابی به «ناخودآگاه جمعی» بشری، پاسخی برای چالش معنویت در جهان غرب شد و اندیشه‌های او در قالب مثنوی، به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های اروپا تبدیل گردید.

 

به گزارش واحد خبر روابط عمومی دانشگاه قم، دکتر محمدرضا یوسفی به مناسبت روز بزرگداشت مولوی بیان کرد: روان‌شناسان امروزی بر این باورند که انسان دارای دو نهاد ناخودآگاه است؛ یکی ناخودآگاه فردی که فروید آن را کشف کرد، و دیگری ناخودآگاه جمعی که یونگ آن را معرفی نمود. ناخودآگاه جمعی شامل مجموعه‌ای از آیین‌ها، سنت‌ها و تجربه‌های انسانی است که فارغ از زبان، قوم، ملت و نژاد، در ضمیر بشر نهفته است. هر کس به این نهاد دست یابد، وارث دانش‌ها، باورها و آیین‌های همه انسان‌ها خواهد شد.

دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم ادامه داد: به باور من، مولوی به این ناخودآگاه جمعی دست یافته بود؛ زیرا «من» او دیگر «منِ جلال‌الدین محمد» نیست، بلکه «منِ» او، بلخی، قونیوی، ایرانی، شرقی یا مسلمان نیست؛ بلکه «منِ» او، تک‌تک افراد بشر را در بر می‌گیرد. این نکته را می‌توان در زندگی او مشاهده کرد؛ چنان‌که در مراسم خاک‌سپاری‌اش در قونیه، از همه اقوام، مذاهب و ادیان حضور یافتند و سوگواری کردند.

دکتر یوسفی با بیان اینکه ژرف‌ساخت عرفان، عشق است، گفت: در عرفان، اساس و فلسفه آفرینش عشق است. چنان‌که حافظ می‌گوید:«طفیل هستی عشقند آدمی و پری / ارادتی بنما تا سعادتی ببری»و در جای دیگر می‌گوید:«فرشته عشق نداند که چیست قصه مخوان / بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز»عشق ورزیدن، صفتی است که خداوند آن را فقط به انسان عطا کرده است.

وی با اشاره به اینکه در آموزه‌های عرفانی، عشق راهی میان‌بر برای رسیدن به مبدأ هستی است، تصریح کرد: مولوی همه راه‌های وصول به حق را پیمود؛ فلسفه، کلام، فقه، زهد و تصوف. برهان‌الدین محقق ترمذی، او را هفت سال در حلب تحت شدیدترین ریاضت‌ها و چله‌نشینی‌ها قرار داد و وجودش را برای پذیرش عشق آماده ساخت. شمس تبریزی، مولوی را عاشق کرد و به او آموخت که برای رسیدن باید عاشق بود؛ زیرا در عشق، آنچه مهم است معشوق است، نه عاشق.

این استاد دانشگاه بیان کرد: معشوق، عشق و عاشق هر سه در اینجا یکی‌اند. وقتی مولوی عاشق شد، همه چیز و همه کس را جز شمس فراموش کرد و به طاق نسیان سپرد.«غم عشق آمد و غم‌های دگر پاک ببرد»گام نخست عشق، از خود گذشتن است؛ که ورای آن هیچ گذشتی متصور نیست.

وی ادامه داد: وجود، اراده و رضایت معشوق تنها چیزی است که برای عاشق اهمیت دارد. خودبینی و خودخواهی که ریشه در تکبر دارد، آفتی است که از زمان قتل هابیل توسط قابیل گریبان‌گیر بشر شده و تا پایان عمر بشر و انتهای جهان ادامه خواهد داشت. تنها درمان خودخواهی، گذشت است و گذشت ریشه در عشق دارد.

دکتر یوسفی گفت: عشق آمدنی است و آموختنی نیست؛ در هیچ زبان و بیانی تعریف‌پذیر نیست. به تعبیر مولوی:«چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت / چون به عشق آمد قلم بر خود شکافتعقل در شرحش چو خر در گل بخفت / شرح عشق و عاشقی هم عشق گفتگرچه تفسیر زبان روشنگر است / لیک عشق بی‌زبان روشن‌تر است»

وی افزود: این الگوی تحولی در زندگی امروز بشر بسیار مورد نیاز است؛ زیرا اگر اندکی گذشت داشته باشیم، بسیاری از اختلافات، چالش‌ها، کشمکش‌ها و مشکلات بشر حل خواهد شد. عشق گمشده بشریت است و باید هرچه سریع‌تر این گمشده را به جامعه بشری بازگرداند. عشق به خالق جهان، عشق به خود جهان، عشق به مردم، عشق به وطن و عشق به هویت ملی باید تقویت شود.

این استاد دانشگاه یادآور شد: جهان غرب که قرن‌ها زیر سلطه کلیسا بود، در عصر رنسانس تابوها را شکست و از زیر یوغ کلیسا بیرون آمد. متعاقب آن، استعدادهایی که قرن‌ها پشت دیوارهای بلند محدودیت‌های کلیسایی محصور مانده بودند، شکوفا شدند و انقلاب صنعتی شکل گرفت. پیشرفت‌های سریع اروپا، آن‌ها را به سمت اومانیسم و لذت‌جویی سوق داد.

وی ادامه داد: حاصل این تفکر، در آغاز سده بیستم میلادی، جنگ جهانی با میلیون‌ها نفر تلفات انسانی بود. پس از جنگ دوم، اندیشمندان غربی به آسیب‌شناسی پرداختند تا از وقوع جنگ سوم جلوگیری شود؛ زیرا با کشف و ساخت سلاح‌های کشتار جمعی مانند بمب اتم، وقوع جنگ سوم به نابودی کامل تمدن انسانی منجر می‌شد. آنان خلأ معنویت را مهم‌ترین چالش و آسیب برای بشر غربی تشخیص دادند و توصیه کردند مردم به سوی معنویت سوق داده شوند.

این استاد دانشگاه افزود: جوانان اروپا از طریق امپراتوری عثمانی، پیش‌تر با مولوی و اندیشه‌های او آشنا شده بودند. در آن شرایط، کامل‌ترین و مدون‌ترین اندیشه معنوی، اندیشه‌های مولوی در مثنوی بود. در دهه‌های ۵۰، ۶۰ و ۷۰ میلادی، ترجمه‌های مثنوی جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها در اروپا بودند.

دکتر یوسفی در پایان اضافه کرد: این حقیقت نشان می‌دهد که پیام مولوی، پیامی جهانی برای سعادت بشریت است. هنوز هم بهترین مسیر نفوذ فکری و گسترش فرهنگ دینی و ایرانی ما به اروپا، همان مسیر مولوی است؛ زیرا آموزه‌های مولوی، به‌ویژه در مثنوی، فرازمانی، فرامکانی و فراقومیتی‌اند.


اگر خواستی این متن رو برای انتشار رسمی یا طراحی گرافیکی آماده کنیم، خوشحال می‌شم در کنارت باشم.

  • گروه خبری : عمومی
  • کد خبر : 5669

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید